سیما گریه میکنه با حرص میگه: خودکشی؟! توووو.؟! واقعا میارزید؟! مادر پدرت چه گناهی دارن؟ اونهمه سال از عمرت رفت بس نیس؟
بیحال رو تخت دراز کشیدم هیچی نمیگم گریه میکنم فقط گوش میدم .
گریه میکنه میگه: میفهممت نون جون حیفی نون جون حیفی.
میگم: سیما میگفتم همه دنیا یه طرف اون یه طرف من چه بدی کردم اینقد ازم متنفره؟
سیما: گریه میکنه
درباره این سایت